نقدی بر چگونگی آزمون کارت صلاحیت تدریس موسیقی
نقدی بر چگونگی آزمون کارت صلاحیت تدریس موسیقی
علی پاشا رجبلو/ مدرس موسیقی
مقوله توانایی و صدور کارت صلاحیت در آموزش و تدریس موسیقی بسیار پیچیده و مهم و نیازمند دانش و تجربه کافی است. در کشور ما این امر مهم به «خانه موسیقی» محول شده، که در سالهای اخیر اخذ کارت صلاحیت تدریس موسیقی از طریق این نهاد صنفی با مشکلات جدی و بنیادین روبهرو است.
موسیقی در جامعه ما به اشکال مختلف با شیوههای گوناگون و با تنوع موسیقایی و پیچیدگیهای خاص خود را دارد. به طور کلی شیوههایی چون موسیقی کلاسیک؛ دستگاهی ؛مجلسی؛ مقامی و نواحی؛ پاپ و دیگر شیوهها نشان از یک تنوع موسیقی گسترده در فرهنگ موسیقی کشور ما است. به همین جهت باید متولیان و هیئت داوری بررسی کننده آزمونهای اخذ صلاحیت تدریس، ضمن توجه به همه این شیوهها بدون جانبداری از یک شیوه مورد نظر خود، همراه با دانش کافی و شناخت به هر یک از شیوهها بپردازند. متاسفانه هیئت داوری این آزمونها که اغلب نگاه جانبدارانه به موسیقی غربی را دارند، باعث تصمیم گیریهای غیر منصفانه برای تعدادی از متقاضیان تدریس موسیقی میشود. بهطور مثال ممکن است کسی در موسیقی نواحی و یا مقامی به دنبال اخد کارت صلاحیت تدریس باشد، و یا متقاضی براساس شیوه شفاهی و سینه به سینه آموزش دیده باشد و اخذ کارت صلاحیت را به همین منظور (تدریس این شیوه) تقاضا کند، پس برای یک هنرآموخته موسیقی مقامی و یا سینه به سینه، چه ضرورتی دارد که با مقولههای و تعاریف و به طور کلی با تئوری موسیقی غربی، مثل گامها و بهطور مثال بداند که لامینور و فواصل آن کدام است؟! اگر چه منابع همین آزمونها برای شرکت کنندگان از قبل مشخص شده و میتوان بهصورت طوطی وار آنها حفظ کرد و به هیئت داوری پاسخ صحیح داد و قبول شد، ولی آیا خانه موسیقی نمیداند و یا نمیخواهد قبول کند که این روش غلط چه تبعات منفی را بوجود خواهد آورد!؟
این وضعیت آزمونها آنجایی بدتر میشود که هئیت داوری خانه موسیقی یا اشراف و شناخت کافی به یک شیوه خاص ندارند و یا بهصورت جانبدارانه و با نگاه تک بعدی به تواناییهای متقاضیان رسیدگی میکنند. همانطوری که در بالا اشاره شد اغلب آنها ذوب در موسیقی غربی هستند و به گفته اغلب شرکت کنندگان این آزمون به آنها گفته میشود از موسیقی عهد قاجار بیرون بیایید! گویی این آقایان نمیدانند یا نمیخواهند بپذیرنند که موسیقی ایران ثمره هزاران سال فعالیت هنرمندان، اندیشمندان و نظریه پردازان بزرگ ایرانی در دورههای تاریخی فرهنگی کشور ما بوده که فقط در دوره قاجار این دستاورد بی نظیر مدون و مرتب شده و بهنام ردیف امروز در دسترس ما است. این داستان بی مهری بهویژه به موسیقی جدی ایران که در چگونگی فراگیری و آموزش آن، که هیچ ربطی به نتاسیون ندارد در چند دهه اخیر توسط عدهای همواره وجود داشته، استادی چون علی اکبر خان شهنازی را به خاطر بلد نبودن نتاسیون خانه نشین کردند؛ استاد موسی معروفی ردیف دان و موسیقیدان بزرگ را با ارفاق به مسئول دفتر هنرستان گماردند و بسیار نمونههای دیگر که این جفا را امروز با شکل و شیوه دیگر همچنان بر هنر موسیقی وارد میکنند. در صورتی که خانه موسیقی خود میداند که برای گواهی تدریس موسیقی نباید از کارشناسان داوری استفاده کرد که آشنایی کافی با موضوع و ساز مورد نظر را ندارند. یک نوازنده تار نمیتواند در باره یک نوازنده ساز تنبور یا حتی گیتار اظهار نظر کند یا برعکس.همچنین همانطوری که گفته شد یک جدول آزمون از پیش تعیین شد که مشکل آن بیشتر با کمی حفظ کردن حل میشود و هیچ ارزشی از نگاه موسیقی ایرانی ندارد، نمیتواند ملاک درستی از آگاهی و شناخت شرکت کنندگان در این آزمونها درباره شناخت نظری موسیقی ایرانی باشد و جالب است که اغلب جوانان بیتجربه درهمان جلسه اول این گواهی را میگیرند و این باعث شده است که متاسفانه آموزشگاههای موسیقی پر از مدرسین بیتجربه شود و جای خالی بسیاری از مدرسین خوب ردیف، که پایه آموزش موسیقی ایرانی است در این مراکز آموزشی دیده نمیشود .
نکته دیگر این آزمونها که بسیار عجیب است، برگزاری آزمون از طریق ویدئو کال از طریق اینترنت است! حتی اگر یک هنرمند موسیقی نوازنده خوبی باشد ، دانش موسیقی هم داشته باشد، آیا میتوان صلاحیت توانایی دانش او را به عنوان یک معلم و مدرس از طریق چند دقیقه آن هم به صورت مجازی تایید کرد؟ در بسیاری از کشورهای دنیا برای تایید صلاحیتها در عرصه آموزش، دورههای قبل از آزمون برگزار میشود که متقاضیان با مهارتهای آموزش موسیقی و حتی روانشناختی آموزشی آشنا و بعد از سپری شدن این دورهها، در آزمونها شرکت کنند . از سویی بسیاری از مشکلات فعلی ما در آموزشگاهها عدم توجه به اخلاق مدرسین است.
در همه دنیا در هر کاری ابتدا به اخلاق توجه میشود و در هنر این مسئله بسیار مهمتر است. در فرهنگهای مشرق زمین، نوازندگی هدف نیست بلکه هنر و بهویژه هنر موسیقی وسیلهای است برای رسیدن به سجایای انسانی. چگونه میتوان از طریق یک مانیتور آن هم مجازی، درباره شخصیت درونی یک انسان آگاهی لازم را بهدست آورد؟ کافی است خانه موسیقی کمی پیگیر مشکلات وضعیت اخلاقی بعضی از مدرسین آموزشگاهها و مسائلی که امروزه گریبانگیر خانوادهها است، قرار گیرد تا بداند با صرف دانستن چهارتا گام موسیقی غربی نمی توان صلاحیت تدریس را به کسی داد.
یکی دیگر از شرایط این آزمونها اجرای قطعات مثل چهارمضرابها از نوازندگان از پیش تعیین شده بهوسیله متقاضی است! و جالب اینکه اگر کسی بخواهد مثلا یک چهار مضراب از حبیب سماعی را اجرا کند، مورد پسند این آقایان هئیت داوری نیست. مگر در شیوههای نوین! سنتورنوازی امروز کسی به دنبال اجرای قطعات چهار مضراب و رنگها حبیب سماعی، درویش خان و علی اکبر خان شهنازی میرود؟ آیا از متقاصیان به زعم شما مثلا سنتور نوازی نوین از آثار گذشتگان این هنر هم آزمون گرفته میشود؟ چرا هنر را در خانه موسیقی انحصاری کردهایم؟ چرا نمیخواهیم به هنر موسیقی جدی هم توجه داشته باشیم؟ تقریبا اغلب هنرمندان و استادان به موسیقی ایران به خاطر این نگاه جانبدارانه به شیوههای خاص با تفکر اغلب غربی هر روز از خانه موسیقی دور شدهاند و این نهاد به ظاهر صنفی که باید نماینده همه هنرمندان در شیوههای مختلف عرصه موسیقی باشد، نه تنها تلاشی در جذب شیوههای جدی در موسیقی نمیکند، بلکه هر روز این روش غیر کارآمد و بینتیجه را در دستور کار خود داده، که چگونگی تایید صلاحیت آزمونهای تدریس موسیقی نیز در این راستا است .
برای نظارت بر پروسه تایید صلاحیت این آزمونها بهتر آن است این امور زیر نظر اداره کل فرهنگ و ارشاد استانها بهوسیله پیشکسوتان و استادان محلی و بهصورت حضوری و با برگزاری کلاسهای آموزشی قبل از آزمون انجام شود تا هم تواناییهای افراد متقاضی و هم مسائل اخلاقی آنها مورد توجه قرار گیرد و بتوان به دور از هر سلیقه و نگاه جانبدارانه، صلاحیت مدرسین با دانش و توانا در امر آموزش را، به جامعه فرستاد. در غیر این صورت عدهای به عرصه آموزش موسیقی وارد خواهند شد که هیچ خروجی مثبتی شکل نخواهد گرفت. این هم ظلم به هنرجویان موسیقی و هم خانواده آنهاست که در این شرایط اقتصادی سخت متحمل شهریه های آموزشی هستند و هم آسیب زیادی به فرهنگ موسیقایی ما نیز وارد خواهد آورد.
منبع: همداننامه