خوردن یا نخوردن، مسئله این است
بپذیریم یا نپذیریم سطح سلیقه ما تنزل کرده است.
گاهی تفاوت بنز و پراید را احساس نمیکنیم و برای اینکه از دیگران جا نمانیم و خودروملی را به داشته ها و ثروت خود بیافزاییم تن به خرید پراید میدهیم و تاثیراتش را همگی میدانیم و نتیجه این نوع سلیقه را درقربانیان جادهای میبینیم. در غذا خوردن هم از این روش پیروی میکنیم فلافل و چربی هایش را به نان و پنیر سالم ترجیح میدهیم و پفک و چیپس را به تنقلات طبیعی.
گرایش بیش از حد مردم همدان به تغذیه خارج از خانه
در همدان شاهد گرایش بیش از حد مردم به تغذیه خارج از خانه هستیم. البته این پدیده اگر متعادل باشد چندان مسئله مهمی نیست. اما اقبال بیش از حد پرسش برانگیز است. بیشتر مردم همدان دیگر حتی مهمانیهای کوچک و بزرگ را در رستورانها برگزار میکنند، قرارهای دوستانه را در این فضاها برنامهریزی میکنند وبه مرور زمان رستوران رفتن جایگزین گرمی خانه و خانواده شده است. شاید بارها از خود پرسیده باشیم چه عاملی باعث شده در ۱۰ سال گذشته تعداد رستورانها، غذاخوریها و فست فوتها چندین برابر شود؟ نکته اصلی این است که وقتی تقاضا وجود داشته باشد، عرضه هم به تناسب آن ایجاد میشود و این میل به خوردن و رستوران رفتن باعث ایجاد برندهای مختلف غذاخوری در همدان شده است که برخی بیکاری را عامل چنین پدیدهای میدانند و برخی دیگر رواج مصرفگرایی را از مهمترین دلایل چنین پدیدهای میدانند.
یکی از مسایلی که در رستورانها پررنگتر شده بقایا و پسماند غذاها است. مشتری ها بیشتر از آنچه میل دارند سفارش میدهند و یا آنچه سفارش میدهند را نمیتوانند به طور کامل بخورند این نشان میدهد صرفا برای خوردن به رستوران نیانده و رستوران را به عنوان یک سرگرمی و تفریح میبیند.
به نظر میرسد اصلیترین دلیل گرایش بیش از حد مردم به رستوران رفتن در همدان، نبود فضاهایی برای سرگرمی و تفریح است. کسانی که عادت به رستوران رفتن دارند، انتخاب و گزینش دیگری ندارند و راحتترین روش را برای سرگرم شدن و وقت گذراندن انتخاب کردهاند. حال اگر تصمیم سازان مدیریت شهری فضاهای تفریحی و تفرج گاههایی را در شهر برای اوقات فراغت شبانه در نظر بگیرند، مسلما از آسیبهای پرخوری و … در امان میمانند.