به یاد دکتر داوود هرمیداس باوند

او که دل و جانش ایران بود

0 9

دکتر داوود هرمیداس باوند ۱۹ آبان ۱۳۱۳ در سوادکوه به دنیا آمد و پس از هشتادونه سال زندگی پربار ۲۱ آبان ۱۴٠۲ در تهران از دنیا رفت.

او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران و در دبستان ادب و دبیرستان فیروز بهرام پشت سرگذاشت و پس از لیسانس رشته حقوق و علوم سیاسی از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به آمریکا رفت و در سال ۱۳۴۲ دکترای روابط بین‌الملل را از دانشگاه «امریکن» در واشینگتن دی‌سی دریافت کرد و از تز خود با عنوان «ایران در دیدگاه استراتژیک شوروی در سال‌های ۱۹۱۷–۱۹۶۳» دفاع کرد.

او تا اوایل دهه شصت در استخدام سازمان ملل بود و سال ۱۳۵۵ کنوانسیون سوم حقوق دریاها را با موضوع «دریاهای بسته و نیمه بسته» در کمیسیون حقوقی مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کرد که به تصویب رسید.

از دهه شصت به ایران برگشت و در کنار فعالیت سیاسی به تدریس در دانشگاه مشغول شد.

اگر چه بسیاری او را به عنوان یک کنشگر سیاسی می‌دانستند اما او یک مصلح اجتماعی بود و به اتحاد مدنی باور داشت تا اتحاد سیاسی. و تغییرات اجتماعی از بدنه جامعه را مهمتر از تغییر از بالا می‌دانست.

باوند یک اندیشمند توانمند و دیپلماتی کارکشته بود و اگر دستگاه دیپلماسی کشور در دست چنین شخصیت‌هایی بود، بدون شک شرایط سیاست خارجی بسیار بهتر می‌بود.

بسیاری از تحصیل‌کردگان رشته‌های علوم سیاسی و روابط بین‌الملل که امروز جزو دولتمردان هستند یا در زمره مهاجران و تبعیدیان منتقد قرار گرفته‌اند از شاگردان او هستند و این نشان از مدارا و تساهل او دارد.

کسانی که با او آمدوشد داشتند می‌دانند که منش، کردار، رفتار، گفتار و حتی نوع پوشش و زبان بدن او نه تنها متفاوت بود که بلکه الگویی برای شاگردان و اطرافیانش بود. شاید دمساز بودن با بزرگانی چون دکتر غلامحسین صدیقی بر او تاثیر گذارده بود. استاد داوود هرمیداس باوند تا پایان عمر یک معلم بود.

در این سالها نه تنها ارتباطش را با دانشگاه و شاگردانش حفظ کرده بود، بلکه در مجامع فرهنگی نیز حاضر می‌شد و ارتباطش با رسانه ها نیز دوستانه بود. همانگونه که اشاره شد گفتارش به گونه‌ای بود که وقتی بر روی کاغذ می‌آمد، متنی فاخر پدیدار می‌شد. بیشتر آنچه در روزنامه‌ها به عنوان سرمقاله و یادداشت چاپ شده حاصل گفتار تلفنی بود که خبرنگاران ضبط کرده و پس از پیاده سازی به شکل مقاله درآمده بود.

از آثار او می‌توان به «مبانی حاکمیت تاریخی، حقوقی و سیاسی بر جزایر سه‌گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی»، «دریاهای بسته و نیمه‌بسته»، «سیاست‌های کلان و جزایر خرد»، «مسئله نوروز، نقض تعهدات بین‌المللی و مسئولیت‌های ناشی از آن»و «تغییرات ناظر به مفهوم مسئولیت بین‌المللی دولتها» همچنین قرار است زندگی نامه او توسط نشر سخن منتشر شود.

سالها پیش یک بار در همدان میزبانش بودیم و بارها در محافل و مجامع گوناگون به دیدارش رفتم. آخرین گفت‌وگوی رسانه‌ای ما شبی در منزل یکی از دوستان همزمان با جنگ سوریه بود که ابتدا ساعت‌ها درباره وضعیت ایران و جنگ سوریه صحبت شد. او علاوه بر فاجعه انسانی، نگران آثار تاریخی سوریه بود. گفت‌وگوی ما در این باره به نتیجه رسید و بعدها منتشر شد. مبنی بر این‌که دستگاه دیپلماسی کشور باید تلاش کند، اشیا موزه‌های سوریه را به صورت امانت به ایران منتقل کند تا از گزند و دستبرد متجاوزان و

قاچاقچیان در امان بمانند و پس از پایان جنگ و برقراری صلح به سوریه بازگردانده شوند.

او بر ایران فرهنگی معتقد بود و بر این باور بود که تشکیل اتحادیه کشورهای حوزه نوروز می‌تواند قدرت ایران را در جهان تثبیت کند و به صلح و ثبات منطقه کمک کند.

یادش گرامی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.