جشن سده، نوید روشنایی
درباره جشن سده
جشن سده به عنوان یکی از جشن های باستانی ایران به جای مانده از دوره ساسانی شناخته می شود. جشنهای بسیاری از روزگاران باستان به جای مانده که برخی از آنها همچنان فراگیری و رونق خود را دارند. اما برخی نیز با گذر روزگاران به کلی فراموش شدهاند یا اینکه کمرنگتر برگزار میشوند. یکی از جشنهایی که تا امروز با شیوهها و روایتهای گوناگون در بین اقوام مختلف ایرانی برگزار میشود، جشن سده است.
فلسفه وجودی جشن سده چیست؟
اما در ابتدا باید بپرسیم فلسفه وجودی این جشن چیست؟ و به چه مناسبت برگزار میشود؟ روایتهای مختلفی درباره چرایی و چگونگی و شیوه برگزاری جشن سده وجود دارد، اما همگی دلالت بر رفتن زمستان و آمدن بهار و به پایان رسیدن سیاهی و آغاز روشنایی دارد و برگزار کنندگان این جشن برای گذر از زمستان و استقبال بهار این جشن را برپا میکنند.
دهم بهمن ماه، روز برگزاری جشن سده
بر اساس تقویم کهن ایرانی علاوه بر ماهها، هر روزی نیز نام مختص به خود را داشت. بر اساس این تقویم دهم بهمن ماه برابر با آبان روز از بهمن ماه است که جشن سده هر سال در آن روز برگزار میشود.
بیشتر جشنهای باستانی که امروزه برگزار میشوند با آیین و متون زرتشتی هماهنگی دارد و گاهی گفته میشود این آیینها ریشه در فرهنگ زرتشتی دارند، اما درباره جشن سده در متون زرتشتی و اوستایی ردپایی نمیبینیم. به نظر میرسد، این جشن خاستگاه مردمی و دهقانی داشته و خاستگاه حکومتی و دینی آن کم رنگ است. هرچند امروز زرتشتیان این جشن را برپا میکنند و حتی روز ۱۰ بهمن به عنوان تعطیل رسمی آنها قلمداد میشود، اما آنچه درباره این جشن به صورت مکتوب ثبت و ضبط شده در متون دوره اسلامی است.
رده پای جشن سده در ادبیات
بیرونی، گردیزی، ابوالفضل بیهقی، غزالی، خیام، زمخشری، ابن مسکویه رازی، ابن اسیر و همه اینها به برگزاری جشن سده اشاره کردهاند و در ادبیات منظوم دوره اسلامی نیز ردپای این جشن را میتوان پی گرفت. از فردوسی و عنصری و تا دیگر شاعران به برگزاری و اهمیت این جشن اشاره کردهاند.
اما اگر در متون کهن اشارهای به این جشن نشده، فراموش نکنیم از دوره اسکندر و ورود مسلمانان به ایران تا حمله مغولان بارها کتابسوزی های بزرگی رخ داده که متون کهن سرزمین ما را نابود کرده است، بنابراین اگر به ریشه تاریخی رویدادی دست پیدا نمیکنیم ممکن است دلیلش از بین رفتن سند آن رویداد باشد.
جشن سده از زبان فردوسی
همانطور که گفته شد روایتهای مختلفی درباره پدید آمدن جشن سده و چرایی برگزاری آن در متون دوره اسلامی داریم یکی از اصلیترین متون و مهمترین روایتها مربوط به فردوسی است. در شاهنامه و در بخش پادشاهی هوشنگ آمده: هوشنگ برای ترساندن ماری، سنگی پرتاب میکند، مار میگریزد و آن سنگ به سنگ دیگری برخورد میکند و جرقه آتش باعث سوختن خار و خاشاک اطراف سنگ میشود، هوشنگ و اطرافیانش آتش را میشناسند و پیدایش آن را از همان روز جشن میگیرند پس این روز را “جشن سده” یا “جشت آتش” میگویند.
فردوسی در شاهنامه بارها به جشن سده اشاره میکند:
برفتند یکسر به آتشکده / به ایوان نوروز و جشن سده
همی مشک بر آتش افشاندند / به بهرام برآفرین خواندند
در جای دیگری می گوید:
مگر مهر و نوروز و جشن سده / که او پیش رفتی میان رده
جشن سده به روایتی دیگر
روایت دیگری وجود دارد که وقتی کیومرث؛ انسان اولیه در اساطیر ایرانی، صاحب یکصد فرزند شد و این صد فرزند بزرگ شده و بالیدند، به این مناسبت جشن و نام سده برپا گردید، یعنی فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیده آن واقعه را سده نام نهاده و جشن گرفتند. سده را یادبود پیروزی تهماسب بر افراسیاب نیز میدانند. برخی هم بر این باورند که چون ۵۰ روز تا عید نوروز باقی مانده که مجموعه صد شب و صد روز است، آن را جشن سده نامیدهاند. بیرونی نیز به این روایت اشاره میکند.
در مناسبات و گاهشماری دهقانی مردم بر این باورند که تا برداشت غلات در جنوب ایران یکصد روز باقی مانده به همین مناسبت نیز جشن میگیرند.
جشن رهایی
روایت دیگری وجود دارد و مهرداد بهار در کتاب جستاری چند در فرهنگ ایران به آن اشاره میکند که: ارماییل وزیر ضحاک هر روز یکی از افرادی که باید کشته میشده و مغزش در اختیار مارهای ضحاک قراره میگرفته را از مرگ نجات میداده، همزمان با پیروزی فریدون بر ضحاک تعداد نجات یافتگان به یکصد تن میرسد ارماییل فریدون را آگاه میکند و فریدون باور نمیکند، چند نفر را میفرستد تا جویای حقیقت شوند، آن یکصد تن شب هنگام در حضور بازرسان فریدون هر یک آتشی جداگانه در کوهستان میافروزند و یکصد آتش به آسمان بر میخیزد. بازرسان میبینند و خبر را به فریدون میرسانند، آزاد شدگان این موقعیت را جشن میگیرند و به مناسبت رهایی همین یکصد تن آن را جشن سده مینامند.
روایتی از انجوی شیرازی
اما روایت امروزی تری نیز وجود دارد که انجوی شیرازی درباره آن مینویسد: “در شهرستان اراک و بعضی روستاهای آن از دهم بهمن ماه، یعنی ۵۰ روز مانده به عید نوروز عدهای که خود را «رشکی» و «ماسی» راه میرفتند و تکتک به خانههای مردم میرود و مژده کوتاه شدن عمر زمستان و نزدیک شدن بهار را میدهند و آمدن آنها تا آخر بهمن ماه کمترک یا بیشترک ادامه دارد.”
ناقالی جشنی مقارن با سده
ناقالی نام جشنی دیگری است که همزمان با جشن سده یا چله کوچک برگزار میشود، این جشن با ساز و دهل و رقص و پای کوبی همراه است و با حرکت در کوچهها نوید رفتن سرما را میدهند، شخصیتهایی که در این آیین نقش دارند؛ «چله بزرگ»، «چله کوچک»، «داماد» یا «کوسه»، «عروس» یا «گلین»، و «میانجی» است. این آیین نیز بیشتر به آیینهای نمایشی کهن مربوط است که شادی آوری عنصر اصلی این جشنهاست.
کشاورزان معتقدند که در آغاز چله کوچک و پایان چله بزرگ زمین دزدانه نفس میکشد و شب چله کوچک به صحرا رفته آتش افروخته و جشن میگرفتند تا آتش باقی مانده سرما را نابود کند.
اشاره بیهقی به برگزاری جشن سده
جالب است که ملکشاه سلجوقی در قرن پنجم جشن سده را در بغداد جشن میگیرد. بیهقی نیز به برگزاری جشن سده در عصر سلطان مسعود اشاره کرده است. عنصری نیز به برگزاری جشن سده در دوره سلطان محمود اشاره کرده و در قصیدهای به نظم میکشد:
سده جشن ملوک نامدار است / زآفریدون و از جم یادگار است
فرخی نیز میگوید:
جشن سده و سال نو و ماه محرم / فرخنده کناد ایزد بر خسرو عالم
جشن سده شب چله خورشید
جشن سده شب چله خورشید است بدین معنی که چهل روز از تولد مهر گذشته است. روایتهای دیگری نیز درباره این جشن ملی وجود دارد، اما شادیآور بودن و گذشتن از تاریکی مهمترین کارکرد و فلسفه این جشن و بسیاری از جشنهای ایرانی است. انسان امروز بیش از گذشته به شادی و نشاط و شادمانی نیاز دارد و زنده نگهداشتن این جشنها می تواند به سرزندگی انسان امروز کمک کند. بنابراین شاد باد جشن سده، با آرزوی شادی و شادکامی.