نقش رسانه در ایجاد توهم دانش
اینترنت انقلابی در حوزه رسانه
در گذشته رسانهها تنوع کمتری داشتند و مردم برای دسترسی به اطلاعات روز ناگزیر به سمت مطالعه روزنامهها می رفتند که همین موضوع می توانست زمینه ساز ترویج مطالعه کتاب هم باشد که نتیجه اش درک بهتر و عمیق تر مطالب بود. بعد از آن رادیو و بعد تلویزیون سهم به سزایی در اطلاع رسانی اخبار و اطلاعات داشتند.
اما با اختراع اینترنت انقلابی در حوزه رسانه اتفاق افتاد. بستری که تمام اشکال محتوا را در خود جای داد.با فراگیر شدن رسانه های دیجیتال و بالا رفتن سرعت زندگی، مردم به اطلاعات کپسولی یا کنسرو شده تمایل بیشتری نشان دادند. توسعه پلتفرمهای مجازی و استفاده از این موقعیت جدید باعث سرعت گرفتن این تغییر ذائقه در جوامع شد. رویکرد این پلتفرمها و رسانههای نوظهور انتقال پیام و اطلاعات در کمترین زمان ممکن است و این به معنی تلاش کمتر برای دسترسی به منابع و اطلاعات عمیق و کامل برای فهم موضوعات گوناگون است. نقطه مغفول مانده در این رسانه ها کیفیت و صحت و درستی پیام و اطلاعات است، به شکلی که باید پذیرفت در جهان مدرن کنونی سرعت دسترسی به اطلاعات از کیفیت آن اهمیت بیشتری پیدا کرده است که این موضوع خود می تواند مهم ترین آسیب این رسانهها باشد و یکی از نتایج آن پایین آمدن قدرت تحلیل درست و جامع تر است.
با ورود صنعت سرگرمی به این رسانهها بیش از پیش محتواها به سمت سطحی بودن و در مسیر جذب حداکثری حرکت کردند و این مسئله خود سهم بسیار زیادی در پایین آمدن سطح کیفی دادهها دارد.
از طرفی سرعت زیاد زندگی و افزایش مشکلات و دغدغه روزمره فرصت کمتری را برای تعاملات و معاشرتهای اجتماعی و حتی تفریحاتی که نیاز به زمان بیشتری دارند،باقی می گذارد و اینجاست که بخش سرگرمی در این بستر جدید خودنمایی بیشتری می نماید تا در رفع این نیازها جایگزین مناسبی باشد.تمام موارد گفته شده در امنیت روانی جامعه نیز تاثیر به سزایی دارد. اطلاعاتی که برای استفاده بهینه تر از زمان بدون هیچ توضیحی تقطیع میشوند و فقط گزیده ای از آنها نشر پیدا میکند مخاطب را بیش از پیش به ساده انگاری و مصرف داده های کنسرو شده و سطحی دعوت می نماید و باعث آسیبی اجتماعی و روانی به نام توهم دانش می شود وعلاوه بر آن با تحریک احساسات باعث ایجاد هیجانهای کاذب و در نتیجه تصمیمات عجولانه و اظهارنظرهای سطحی و بدون پشتوانه خواهد بود.
رسانه امروز تلفیقی از رویکردهاست
رسانه امروز دیگر کارکرد اطلاع رسانی و آموزش و آگاهی بخشی و تبلیغاتی صرف ندارد بلکه تلفیقی ازهمه این رویکردهاست برای مدیریت افکار و زندگی انسان و نه صرف فروش یک محصول. جو پولیزی متخصص بازاریابی و نویسنده آمریکایی می گوید:« روزگاری رسانه های پولی بهترین و موثرترین روش فروش محصولات و خدمات بودند ، ولی آن روزگار دیگر به سر آمده است.» در واقع می توان این نقل قول را اینگونه هم تفسیر کرد که جنبه های تجاری را دیگر نباید در یک محتوای صرف تبلیغاتی دنبال نمود بلکه می توان به هر نوع دادهای به عنوان یک محتوای تبلیغات نگریست حتی اگر به محصولی به صورت مستقیم اشاره نکرده باشد و این یعنی جهت دهی به ذهن مخاطب وساختن فکر برای او.
در واقع بهتر این است بگوییم یک داده را باید از منظرهای مختلف بررسی نمود که بتوان تحلیل درست تری نسبت به آن داشت. در بالا به تاثیرات روانی محتواهای کنسرو شده و کپسولی اشاره شد. باید پذیرفت با توجه به حجم داده های بسیار زیادی که روزانه مصرف می کنیم دچار اشتباهات زیادی درقضاوتها و تصمیمات روزانهمان شویم و از آنجایی که زمان زیادی برای عمیق شدن و جستجو کردن در مورد مسائل را نداریم به راحتی پذیرای انواع محتواهایی خواهیم بود که در دراز مدت می تواند باعث فشارهای روانی و ناامیدی شوند.مثلا در ماجراهای مربوط به بحران آب خوزستان عکس پیرزنی منتشر شد که در وضعیتی نامناسب در حال نوشیدن آب بود. این عکس در حجم بسیار زیادی منتشر و باعث تحریک احساسات مخاطبین شد،در حالی که عکس مربوط به ۱۵ سال قبل بود.
اما نکته مهم این است که با یک جستجوی ساده که به لطف همین رسانه ها فراهم شده است می توان صحت و درستی آن را بررسی نمود و از حجم احساساتی که بیشتر مورد سواستفاده قرار گرفتهند کاست. لازم به ذکر است اشاره به عکس مورد نظر از بعد نگاه رسانهای و محتواییست،وهیچ ارتباطی به اصل ماجرا و تقلیل مشکل بزرگ خوزستان به یک شیطنت رسانهای ندارد. در واقع باید پذیرفت مردم اطلاعاتی را که به سادگی به دست میآیند را ترجیح میدهند، چه داده اقتصادی باشد،چه دستورالعملها. آنها براساس این نوع اطلاعات تصمیم میگیرند، نه اطلاعاتی که مرتبطاند اما سختتر به دست میآیند.
به عقیده چارلی مانگر دو نوع دانش وجود دارد.اول،دانش واقعی. آن را در مردمی می بینیم که زمان و تلاش فراوانی را برای فهم یک موضوع صرف کردهاند. نوع دوم، دانشِ شوفرنامیده میشود.دانش افرادی که فقط وانمود میکنند بلدند.آنها شاید صدا و موی خوبی داشته باشند، اما دانشی که از آن حمایت میکنند مال خودشان نیست. آنها طوطیوار کلمات را شیوا به زبان میآورند،طوری که انگار از روی نوشته می خوانند.
در پایان باید به این نکته مهم اشاره کرد که در تعریف یونسکو از سواد یکی از شاخصههای مهم سواد رسانهایست که به بهبود سطح کیفی زندگی کمک میکند.
👍👍👍
موفق باشید