موتورسواران عامل سلب آرامش از پیادهراهها
در فصل تابستان و اوقات فراغت قرار داریم و بسیاری از خانوادهها در این فصل در جستجوی آرامش و کمتر کردن استرسهای خود هستند و برای این منظور ممکن است به پیادهراههای شهر مراجعه کنند. اما اگر شما بیرون از منزل باشید و افرادی را در پیاده راه ببینید و از آنها بپرسید که آیا آرامش را در این فضاها یافتهاند یا نه! در جواب به شما نه میگویند. چرا که موتورسواران باعث سلب آرامش از این فضاها شدهاند. در رابطه با این موضوع و کارکردهای پیادهراه با عضو هیئت علمی شهرسازی دانشگاه بوعلی سینا گفتگو کردیم که در ادامه میآید.
عضو هیئت علمی شهرسازی دانشگاه بوعلی سینا با بیان اینکه مدیریت شهری برای کیفیت بخشی به فضاهای شهری در جهت پیادهراه مداری هزینه میکند تا بتواند امنیت و آرامش را به این فضاها به ویژه برای سالمندان، کودکان و بانوان برگرداند، اظهار میکند: در سالهای اخیر آلودگیهای صوتی و بصری زیادی را در این فضاها شاهد بودیم که متاسفانه چه در فضای شبانه و چه در روز کنترل و مدیریت هم نمیشود. فلسفه پیادهراه سازی این است که life style یا سبک زندگی مردم و حیات شبانه کیفیت بهتری داشته باشد و مردم فرصت بیشتری را برای حضور در این فضاها چه در شب و چه در روز داشته باشند. اما حضور موتورسیکلتها و نظایر آنها که سروصدا و آلودگی زیادی دارد، باعث سلب آرامش و آسایش در این فضاها شده است.
مدیریت شهری کجاست؟
حسن سجادزاده با اشاره به اینکه بنده در نزدیکی بلوار ارم ساکن بوده و شاهد حضور موتور سیکلتها در بلوار هستم، تصریح میکند: آنچنان صدای موتورها و سر و صدایی که ایجاد میکنند، آزار دهنده است که برای یک استراحت ساده در منزل به مشکل برخورد کردیم. چه برسد به افرادی که برای گذراندن چندین دقیقه بدون استرس به این فضاها روی میآورند. این مسئله نشان میدهد که مدیریت شهری باید نسبت به آن با جدیت ورود پیدا کند. اینکه ما این همه هزینه میکنیم تا امنیت را به این فضاها برگردانیم، منافات دارد با رویکردی که امروزه در آن وجود دارد و محل عبور و مرور وسیله نقلیه آلاینده به ویژه موتورسیکلت سواران شده است.
سجادزاده بر تاکید بر اینکه فلسفه پیادهراه سازی این است که آرام سازی کند، دوچرخه سواری را ترویج دهد و حرکت ماشینها را کم کند، اعلام میکند: نه تنها ورود موتور کم نشده بلکه گاهی افزایش یافته است. لذا جای پرسش را برای مدیریت شهری باقی میگذارد که چرا با این موضوع به صورت جدی برخورد نمیکند و مانع ورود و تردد وسایل نقلیه به ویژه موتورسیکلتها آن هم با حجم زیاد به این فضاهانمیشود.
وی میگوید: وقتی آسفالت را برداشته و بجای آن کفسازی میکنیم به دنبال آرام سازی هستیم و وقتی که درخت میکاریم به دنبال ایجاد آرامش هستیم. در پیادهراهها ما کف سازی میکنیم و سیما و منظر مناسب را ایجاد میکنیم. همه این کارها برای این است که حضور پیاده بر حضور سواره غلبه کند اما تضاد اتفاق افتاده، ورود ماشین کم شده اما موتورسیکلتها جای آن را گرفتند.
*دنیا را ببینیم
موتور سیکلت به عنوان یک وسیله موتوری در هیچ کشوری جای آن در پیادهراهها نیست. در تمام دنیا پیادهراه سازی میکنند تا دوچرخه را افزایش دهند نه اینکه وسایل موتوری را افزایش دهند. متاسفانه ما پیادهراه سازی میکنیم اما کوچکترین بستری برای دوچرخه سواری فراهم نکرده و فرهنگ دوچرخه سواری را ترویج نمیدهیم. در صورتی که بستری برای عبور موتورسواران فراهم شده است. چرا که ماشین نمیتواند به این فضا بیاید و دوچرخه هم که وجود ندارد و کاملا فضا برای موتورسواران با سرعت و حرکات خاص فراهم شده است.
* آگاهی و فرهنگسازی
این عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا با اشاره به اینکه همواره کارشناسان به مدیریت شهری برای این موضوع اعتراض میکنند، عنوان میکند: به نظر میرسد که این موضوع حل شدنی نیست و باید مدیریت شهری برای برخورد با موتورسواران سطوح مختلفی را در نظر بگیرد. در یک سطح با اعمال قانون، برخورد شدید و جریمههای نقدی و توقیف و گرفتن موتور مانع از حضور موتور سواران در این فضاها شود. در سطح دیگر باید آگاهی و فرهنگسازی را افزایش دهد. متاسفانه در صدا و سیما و رسانهها هیچ برنامه خاصی در رابطه با پیادهراه سازی و کاربرد آن وجود ندارد. باید با آموزش آگاهی افراد را بالا ببریم، از فرهنگ پیادهراه سازی دنیا استفاده کنیم و به جای موتور در این فضاها کانونهای جذاب عملکردی برای مخاطبان ایجاد کنیم تا هیجانات روزمره خود را در آنجا تخلیه کنند و فرهنگ دوچرخه سواری را رواج دهیم. اما چون در این زمینه ها کاری انجام نمیشود، افراد موتور را به عنوان عاملی که هیجانات جوانان را تخلیه میکند، در این فضاها استفاده میکنند.
*بایدها و نبایدهای پیادهراهها
سجادهزداه به برنامههای مختلف در زمینه ممانعت از حضور موتورسواران در پیادهراهها تاکید کرده و توضیح میدهد: این برنامهها باید در سه سطح انجام شود. در سطح اول احکام سلبی (نبایدها) را ایجاد کنیم. یعنی نباید موتور به این فضاها بیاید که قوانین و ضوابط در این سطح وجود دارد و باید اجرا شود. در سطح دوم باید احکام ایجابی (بایدها) را برپا کنیم . در این زمینه دوچرخهها را باید افزایش دهیم. آموزش و آگاهی را بیشتر کنیم و درسطح سوم احکام توصیهای (تطبیقات محیطی) را بکار بریم، با رسانهها کار کنیم تا توصیهها و پیشنهادهایی در این زمینه اتفاق بیفتد که در مجموع بستر را برای وسایل مزاحم و آزاردهنده کمتر کند. این سه سطح اتفاق نخواهد افتاد مگر اینکه مدیریت شهری به آن توجه داشته باشد و آموزشها صورت بگیرد.
وی به نقش مردم نیز اشاره کرده و میگوید: مردم این موارد را باید مطالبه کنند. چرا که خود مردم از این فضاها استفاده میکنند و روحیه مطالبهگری نسبت به مسئولین شهری را در پیش بگیرند. وقتیکه مسئولین مدیریت شهری را درگیر میکنند در مسئولین این احساس بوجود میآید که مردم نسبت به این مشکل بصورت جدی پیگیر هستند و همچنین باعث میشود مدیریت شهری در این مسئله اهتمام ویژهای داشته باشد. چرا که مردم بستر و محیط را برای امنیت بیشتر خودشان فراهم میکنند.