قباد شیوا درنگاه دوست

0 16

دکترمحمد حسین حلیمی دانش آموخته رشته هنرهای تجسمی و زیبا شناسی از دانشگاه سوربن فرانسه است.  و رشته گرافیک ار-دکو پاریس و رشته­‌های هنرهای تجسمی ایران با نام او گره خورده و ده­ها کتاب تالیفی و مقاله و آثار هنری در این حوزه به علاقمندان این رشته عرضه کرده است. او متولد ۲۴ اسفند ۱۳۱۹ در همدان است همان سالی که قباد شیوا در همدان زاده شده برای سخن گفتن از قباد شیوا هیچ کس سزاورتر از استاد محمدحسین حلیمی نیست به دلیل اینکه همکار، هم دانشگاهی و همشهری اوست و مهم­تر اینکه متخصص هنر است پس با دیدگاه‌های یار دیرینش آشنا می­‌شویم.

از آغاز آشنایی با استاد بگویید

زمانی که قباد شیوا و من در مقطع دبیرستان بودیم زیاد با هم آشنایی نداشتیم. آشنایی من با او زمانی بود که شاگرد مرحوم سیف‌اله گلپریان بود. گلپریان یکی از استادهای پیشکسوت همدان است که قباد شیوا از محضر او استفاده کرد. در آن زمان استادهای دیگری نیز در همدان بودند اما نوع نگاهشان با استاد گلپریان متفاوت بود. مانند مرحوم یحیی کارگر که نقاشی بود چیره دست که به جنبه‌های سنتی و اساطیری ایران توجه داشت و دبیر هنر من در دوره دبیرستان بود. در آن زمان من می‌دانستم که قباد شیوا نیز در محضر استاد گلپریان است.

پس از چه زمانی این شناخت شکل گرفت؟

آشنایی اساسی ما از دانشگاه هنرهای زیبا شروع شد. قباد شیوا قبل از من در دانشکده هنرهای زیبا پذیرفته شده بود. چون من درهمدان به مدت سه سال معلم بودم سپس از وزارت فرهنگ استعفا داده و به هنرهای زیبا رفتم و ادامه تحصیل دادم. دانشکده هنرهای زیبا در رشته نقاشی سه آتلیه داشت آتلیه‌های زنده یادان محمود جوادی پور، جواد حمیدی و بهجت صدر. من و قباد شیوا در یک آتلیه یعنی آتلیه مرحوم جوادی‌پور بودیم و در آن‌جا با هم آشنا شدیم. قباد شیوا در آن زمان به عنوان یک نقاش توانا برنامه‌های آموزشی خود را در آن‌جا انجام می‌داد و کارهای او بسیار متفاوت و چشم‌گیر بود با آن‌چه در آن زمان انجام می‌شد.

چه تفاوت‌هایی داشت؟

در آن زمان قباد شیوا هم دارای قدرت در طراحی و تصویرسازی بود و هم در انتخاب مفاهیم و موضوعاتی که به فرهنگ و هنر ایران باز می‌گشت متفاوت و برجسته بود و از طرفی همان زمان در تهران و به‌ ویژه در دانشکده هنرهای زیبا تشکل‌های هنری رشته‌های تجسمی ایجاد شده بود و هنرمندان شاخصی در آن تشکل فعالیت می‌کردند نتیجه کار آن‌ها کم‌تر در دانشکده و بیشتر در بیرون منعکس می‌شد.

این تشکل‌­ها کجاها شکل می گرفت؟

یکی از گالری‌هایی که در آن زمان دایر بود گالری قندریز بود و آثار هنرمندانی که آن تشکل را ایجاد کردند و هنرمندان پیشگام مدرن و معاصر ایران بودند در آن گالری نمایش داده می‌شد. قباد شیوا نیز در آن تشکل فعالیت داشت و من آثار او را در گالری‌ها از جمله قندریز می‌دیدم.

پس خارج از محیط دانشگاه هم فعال بودند؟

بله. بیشتر واحدهای آموزشی‌اش در دانشکده تمام شده بود هم‌زمان در بیرون فعالیت گرافیکی و تبلیغاتی می‌کرد من در جریان این فعالیت‌ها بودم تا این‌که به‌صورت گسترده‌تر در قسمت گرافیک انتشارات انتشارات رادیو تلویزیون وارد شد و مدتی مدیریت فعالیت‌های هنری آنجا برعهده او بود و در واحد گرافیک و هنری که ایجاد شده بود هنرمندان بسیار برجسته ایران از عکاس، تصویرساز، نویسنده، نقاش، خطاط و صفحه‌آرا با هم کار می‌کردند و نتیجه‌ این همکاری آثاری بود که این انتشارات بسیار مهم و تأثیرگذار منتشر می کرد.

این آثار بیشتر در چه حوزه­ای بود؟

کتاب‌ها و نشریاتی متنوع داشت که یکی از انتشارات شاخص آن موسسه مجله تماشا بود. در واقع مجله تماشا هم اطلاعات فرهنگی و هنری ایران را منتشر می‌کرد و هم برنامه‌های تلویزیونی را به مردم انعکاس می‌داد. آن مجله در زمان خود مجله شاخصی بود که مورد استفاده مردم به ویژه هنرمندان قرار می‌گرفت. در آن‌جا نیز با قباد شیوا آشنایی داشتم و همکاری می‌کردم گاهی در آن مجله عکسی برای چاپ می‌دادم یا مقالاتی در رابطه با هنرهای تجسمی می‌نوشتم.

از ویژگی­‌های آثار قباد شیوا بگویید

قباد شیوا قبل از انقلاب و اوایل  انقلاب تسلط خوبی در هنر مدرن داشت و هم این‌که نقاش و گرافیست مسلطی بود و این دو در کنارهم موجب نتایج بسیار شاخصی شده بود که آثار قباد شیوا دارای آن نشان شاخص است. همه آثار شیوا با مهارت و چیره‌دستی بسیار انجام شده است و برای خود شخصیت و هویت مشخص قباد شیوا را دارد حتی نقاشی‌ها و تصویرسازی‌های او که بدون امضای او باشد می‌توان فهمید که کار شیوا است.

این ویژگی از کجا می­‌آید؟

علت این امر، توانایی و تسلطی است که برای شیوا یک هویت هنری مشخص کرده است و ما کم داریم هنرمندان معاصری که به این مرحله رسیده باشند. وقتی شما به نتایج آثار هنری افراد نگاه می‌کنید کم‌تر کسی با این ویژگی که ذکر شد می‌بینید. شیوا به عنوان هنرمند معاصر ما هم در نقاشی و هم در گرافیک دارای هویت مخصوص به خود است. این هویت هنری حتی در کوچکترین کارهای شیوا از جمله طراحی آرم‌ها نیز نمود دارد.

یعنی هنرمندان دیگر این ویژگی را ندارند؟

آثار هنرمندان ۵۰ سال اخیر را که مرور می‌کنیم به غیر از شیوا، مرتضی ممیز نیز هنرمندی است که آثارش مانند شیوا دارای پرسنالیته ممیزی است یعنی ممیز نیز هنرمندی است که از طریق انواع کارهای متنوعش هم در نقاشی هم در تصویرسازی حتی در فیلم‌سازی و انیمیشن که کار کرده است دارای هویت واحد و شناخته شده‌ای است. یکی دیگر از این هنرمندان معاصر شاخص فرشید مثقالی است که تمام آثارش بدین گونه است. از هنرمندان دیگری با این ویژگی که ذکر شد و تعدادشان ممکن است به تعداد انگشتان دست باشد، عباس کیارستمی است. کیارستمی نیز چه فیلم می‌ساخت، عکاسی می‌کرد، پوستر می‌ساخت یا می‌نوشت پرسنالیته هنری کیارستمی در تمام آن‌ها نمود داشت. آثار شیوا نیز دارای این ویژگی است.

 بله همین ویژگی است که برخی هنرمندان را متفاوت­تر نشان می­‌دهد

ما این ویژگی را نزد هنرمندان اصیل می‌توانیم پیدا کنیم و نام هنرمند برازنده این افراد است. یعنی هنرمندی که دارای این هویت واضح و ثابت از طریق آثارش باشد و در درون آثارش آن تسلط و قاطعیت در طراحی، تصویر سازی و شکل آفرینی دیده می‌شود. از طریق این نوع فعالیت‌ها شکل‌آفرینی در طراحی آرم، نشان، یک نقاشی پرتره یا تصویرسازی یک داستان امکان پذیر است. حتی در صفحه‌آرایی نیز این حالت وجود دارد. این را ما به عنوان یک ممیزی و ویژگی تعداد کمی از هنرمندان معاصر می‌شناسیم که نصیب هنرمند همشهری ما قباد شیوا نیز شده است و چنین موفقیتی را در طول حیات هنری خود به دست آورده است در نتیجه، کاری که می‌کند یک بحث فرا زمانی را مطرح می‌کند.

ماندگاری آثار چنین هنرمندانی نیز بیشتر است؟

یعنی یک کسی که به این مرحله می‌رسد اینطور نیست که آثارش به خاطر نیازهای معمولی، ارتباطات معمول روزانه و نیازهای فرهنگی زودگذر شکل بگیرد بلکه آثار او علاوه بر این ویژگی‌هایی که ذکر شد ویژگی مهم‌تری دارد و آن این است که آثار چنین هنرمندی جاودان است و در تمام دوران‌های تاریخ قابل بررسی و طرح است و هم‌چنین قابلیت این را دارد که برای هنرمندان و کسانی که می‌خواهند به مباحث فرهنگی و هنری بپردازند به عنوان یک منبع ذکر شود. تمام این ویژگی‌ها در کارهای قباد شیوا وجود دارد.

سیر تحول آثار شیوا را چگونه بررسی می‌­کنید؟

کارهای شیوا را در دوره‌های مختلف می‌شود بررسی کرد که یک‌سری از کارهای او در عین حال که هویت واحدی دارد در شکل و شمایل متفاوت نیز جلوه پیدا کرده است. تا زمانی او روی آموخته‌های خود در ایران متمرکز بود و در دوره‌ای که ما دانشجو بودیم اینطور نبود که فقط به منابع موجود در ایران توجه کنیم بلکه ما با تمام وسواس و دقت فعالیت‌های هنری دنیا را از طریق امکانات محدودی که در اختیار داشتیم رصد می‌کردیم.

تاثیر تحصیل در غرب را چقدر در آثار او موثر می­‌دانید؟

شیوا برای ادامه تحصیلات و تجربیات خود به خارج از ایران رفت و در دنیای دیگری وارد شده و با هنرمندان برجسته‌ای ملاقات کرد که یکی از آن هنرمندان شاخص که قباد شیوا توانسته است از محضر او استفاده کند میلتون گلیزر است که به عنوان استاد شیوا بوده است و پس از مدتی با هم همکاری می‌کنند و آن تجربیات هنری و گرافیکی او برای قباد شیوا بسیار مغتنم بود وقتی به ایران بازگشت با تجربیات وسیعی که از طریق میلتون گلیزر و دیگرانی که در آن‌جا فعالیت می‌کردند دریافت کرده بود، همراه بود و توانست این تجربیات را با برداشت­های شخصی خود که از هنر ایران داشت بیامیزد و سپس به فعالیت‌های هنری جدید خود بپردازد در نتیجه آثارش یک جهش تکنیکی و حرفه‌ای داشت که در سطح و نوع خود قابل توجه و اهمیت است.

در حوزه تدریس هم همکاری داشتید؟

ما با هم همکاری‌های مختلفی داشته‌ایم. زمانی من در دانشکده هنرهای زیبا برای هنرهای تجسمی مسئولیتی داشتم و چون استاد به اندازه کافی نبود و رشته‌های جدید به‌ویژه گرافیک ایجاد شده بود به هیئتی علمی که بتواند برنامه‌های دانشکده را پیش ببرد نیاز بود در نتیجه از قباد شیوا نیز تقاضای همکاری کردم و خوشبختانه پذیرفت. مخصوصا در سال‌های اول انقلاب که دانشجویان با شور و هیجان به­خصوصی فعالیت می‌کردند قباد شیوا به کمک ما آمد و با همکاری در برنامه‌های آموزشی چشم‌انداز دیگری در محدوده فعالیت‌های خود ایجاد کرد. از آن زمان وجه آموزشی و تأثیرات آموزشی او در ایران بسیار تعیین کننده است بعد از آن دانشکده‌های مختلفی که در تهران و شهرستان‌ها رشته‌های مختلف تجسمی داشتند از وجود او بهره‌های زیادی بردند. از کلاس‌های او دانشجویان هنری برجسته‌ای فارغ‌التحصیل شدند که اکنون جزء گرافیست‌ها، نقاشان و تصویرگران مسلط ما در دانشگاه‌ها هستند.

و نکته پایانی؟

تأثیرات هنری قباد شیوا در این ۵۰ سالی که کار کرده است هم در خلاقیت‌های هنری و هم در فعالیت‎های آموزشی قابل توجه است. ما کم‌تر کسی را داریم که با این گستردگی خدمات ارزشمند هنری برای جامعه انجام داده باشد. قباد شیوا یک افتخار بزرگ برای جامعه هنری معاصر و به ویژه برای همدانی‌هاست، قباد شیوا سلامت جاوید باشد هرزمان.

پیام بگذارید