در گذشته ازدواج با آداب و رسوم بسیاری همراه بود.
سفره عقد در قدیم چگونه بوده است؟ زندگی در دنیای کنونی با تمام تفاوتهای ریز و درشتی که با گذشته دارد، همچنان پیوند ناگسستنی خود را با فرهنگ مردمانهی سالهای گذشته نگه داشته است. فرهنگی که ریشه در سدهها و شاید هزارههای دور دارد. آداب و رسوم و آئینهایی که امروزه در حال رنگ باختن هستند، روز به روز کم رنگتر از گذشته میشود، اما همچنان به حیات خود ادامه داده و در رگهای فرهنگ جاری شده و راه خود را میروند.
اگر امروز نشانی از عروسیهای پرطمطراق قدیمی نیست، اگر هفت شبانه روز عروسی با گذر زمان به یه یک جشن سه- چهار ساعته تقلیل یافته است، هنوز هم میتوان در میان روستاییان و عشایر و خانوادههای سنتی شهری و روستایی نشانی از آن شادیهای مداوم یافت. در گذشته ازدواج با آداب و رسوم بسیاری همراه بود.
از خواستگاری تا پاتختی، چندین جشن و مهمانی برگزار میشد. بریدن چادر بخت، رخت بردن و رخت دوختن، تقسیم مهمانهایی که از شهرها و روستاهای دیگر آمده بودند در خانه همسایگان و اقوام نزدیک برای اقامت در روزهای جشن، مادرزن سلام و سلام پنهان، هر یک با جشن و پایکوبی همراه میشد و در واقع بهانهای بود برای شاد بودن و شاد زیستن.
روزگار قاجار و اوایل دوره پهلوی در بسیاری از مناطق ایران و به ویژه روستاها برای آغاز ازدواج، سفره عقدی برپا نمیشد، عقد با وکالتی که عروس و داماد به پدر، پدربزرگ یا یکی از بزرگان خانواده میدادند، در محضر یا دفترخانه و نزد ملا خوانده میشد.
معمولا هنگام خواندن خطبه عقد و طلاق، هیچ یک از طرفین حضور نداشتند. از آنجا که حتی برای همین مراسم ساده هم سند و مدرکی دال بر وکالت فردی که خود را وکیل عروس و داماد مینامید، وجود نداشت گاه خانوادهها بدون رضایت دختر و پسر آنها را به عقد هم درمیآوردند و آنها ناچار بودند برای حفظ آبروی خانواده سالها و حتی تا آخر عمر با آن فرد زندگی کند.
معمولا بعد از عقد محضری در بعضی از خانوادههای ثروتمند، سفرهای به عنوان سفره بخت میگشودند، آینه و شمعدان را با شمعهای برافروخته، خنچه اسفند که از اسفند و کندر و گلپر و… پرشده بود، یک نان سنگک با مقداری سبزی و پنیر به نشانه برکت در آن مینهادند. اگه عروس یا داماد از اعیان و اشراف بود، سفره بخت آنان غنیتر تزئین میشد. جام عسل، کاسه فندق، چند تخم مرغ تزیین شده نیز در سفره میچیدند.
در کنار سفره عقد جانماز ترمهای پهن میکردند و قرآن را به دست عروس و داماد میدادند. طلاها و لباسهایی که خانواده داماد برای عروس خریده بودند را در کنار سفره میگذاشتند تا پس از عقد به عروس تقدیم کنند. معمولا هفت دست لباس یا هفت قواره پارچه میخریدند و معتقدند بودند هفت عدد مقدسی است. یکی از پارچهها را برای پوشیدن در مراسم عقد میدوختند و بقیه را نبریده به عروس میدادند. برای بریدن و دوختن چادر بخت، زنان فامیل جمع شده و با نقل و شیرینی به خانه عروس میرفتند. بعد از رقص و پایکوبی، زن گیس سفیده چادر را به سر عروس میانداخت، اندازه کرده و میبرید، برخی خانوادهها پای چادر را نمیدوختند ولی برخی دیگر چادر را به همراه یک قواره پارچه به عنوان خلعتی نزد خیاط میفرستادند تا پیش از روز عقد بدوزد تا عروس بر سفره عقد چادر بخت سر کند.
چه کسانی نباید در کنار سفره عقد باشند؟
سر سفره عقد تنها زنان حق حضور داشتند. قدیمیها معتقد بودند دختران نوجوان بهتر است در کنار سفره عقد نباشند چون ممکن است بختشان بسته شود. زنانی که همسر آنان مرده بود یا طلاق گرفته بودند نیز حق نداشتند بر کنار سفره عقد حاضر شوند. این اعتقاد تا آنجا اهمیت داشت که اگر این زن دوبخته یا بخت برگشته، مادر یا خواهر عروس و داماد هم بود خودش پیش از جاری شدن خطبه عقد اتاق را ترک میکرد. این کار برای جلوگیری از بدشگونی زنان دوبخته انجام میدادند تا مبادا زندگی عروس و داماد هم به سرنوشت زندگی آنان دچار شود.
یکی از کارهایی که پیرزنان قدیمی بر سفره عقد انجام میدادند، بستن و دوختن زبان خواهرشوهر و مادرشوهر بود.برای این منظور یکی از اقوام نزدیک عروس بدون اینکه کسی متوجه شود یک قیچی را در زیر چادر باز و بسته میکرد، مانند اینکه بخواهد چیزی را ببرد، زیر لب یا در دل زمزمه میکرد: «زبان خواهرشوهر را بریدم، زبان مادرشوهر را بریدم، زبان بدخواه را بریدم». یا زنی موقع قند ساییدن بر سر عروس و داماد با نخ هفت رنگی مدام به پارچه توری که بالای سر عروس و داماد گرفته بودند کوک میزد و زیر لب میگفت: «زبان مادرشوهر را دوختم، زبان خواهر شوهر را دوختم…». در این هنگام اگر کسی از او میپرسید که چه میدوزد؟ پاسخ میشنید: «مهر و محبت» اما دل و زبانش همساز نبودند.
نمادها و سمبلهای سفره عقد
چیدن سفره عقد از آئینهایی است که با گذر زمان دگرگون شده اما از میان نرفته است. در دهههای اخیر، عروس و داماد زندگی مشترک خود را از کنار سفرهای شروع میکردند که نمادها و سمبلهایی به زیباتر شدن آن کمک میکرد. خطبه عقد در کنار این سفره جاری میشد. آینه نماد زلالی و بی آلایشی بود، شمعدان با شمعهای روشنش نوید روشنی و پایان تاریکی بود. نانی که بر سفره عقد مینهادند آرزوی برکت برای زندگی زوج بود. نقل و نبات برای آرزوی شیرینی هرچه بیشتر پیوند در سفره نهاده میشد. سکه با آرزوی افزایش رزق و روزی عروس و داماد به سفره راه مییافت.
یکی از جالب ترین چیزهایی که بر سفره عقد میگذاشتند تخم مرغ بود، مردم بر این باور بودند که تخم مرغ نماد باروری و تولید نسل است و بودنش در سفره شگون دارد. کسی که سفره عقد را میچید با این آرزو تخم مرغهای تزئین شده را در سفره قرار میداد که عروس و داماد دختران و پسران زیادی داشته باشند. پنیر در سفره عقد برای آرزوی سپید بختی بود و سبزی خرمی و سرسبزی را برای خانواده نوبنیان به بار میآورد. آب زلالی که در سفره مینهادند نیز به نیت پاکی و زلالی زندگی عروس و داماد بود. عسل برای شیرین کامی عروس و داماد در سفره قرار میگرفت. بسیاری از این اقلام در سفرههای عقد امروزی نیز جایگاه خود راحفظ کرده است.