آیا پس از انقلاب حجاب موضوع اصلی انقلابیون بود ؟
مسئله حجاب به مانند زخم کهنهای بود که بار دیگر با مرگ زندهیاد «مهسا امینی» سرباز کرد. اما آیا پس از انقلاب حجاب موضوع اصلی انقلابیون بود که اینچنین پافشاری میکنند؟ بر اساس شواهد و اسناد آنچه در تاریخ ۴۳ ساله این کشور آمده، نشان میدهد که مسئله حجاب اولویت اول انقلابیون نبوده و از تاریخ ۱۴ تیر ۵۹ به بعد است که ورود زنان بیحجاب به ادارها ممنوع میشود. تا اوایل دهه شصت بخشی از جامعه بدون حجاب بوده و قانون حجاب در سال ۱۳۶۲ تصویر میشود. حتی بنیانگذاران انقلاب اسلامی از جمله آیتالله طالقانی و آیتالله خمینی در دو سال نخست انقلاب با حجاب اجباری موافق نبودهاند. بنابراین اسناد نشان میدهند که حجاب اجباری یک بدعت جدید است و مهمتر اینکه قانون آن توسط بخشی از روشنفکران و رهبران سیاسی جوان آن دوره که امروز داعیه اصلاحطلبی دارند و مخالف حجاب اجباری هستند به جامعه و قانون تحمیل شده است.
اگر به همین تاریخچه حجاب در دوران جمهوری اسلامی توجه کنیم در مییابیم که میتوان به این موضوع با دید دیگری نگریست و با تغییر قوانین به خواست مردم توجه کرد تا از راههای کم هزینهتری مساله را حل و فصل کرد.
آنچه در روزهای پس از مرگ مهسا امینی در واکنشهای مجازی و واقعی شاهدیم این است که بخش بزرگی از جامعه چه زن و چه مرد با حجاب اجباری مخالفند و به دنبال حق انتخاب نوع پوشش هستند. این موضوع در بسیاری از نظرسنجیها و تحقیقات علمی نیز دیده میشود اما برای اثبات این موضوع میتوان با برگزاری یک رفراندم به حقیقت ماجرا پیبرد.
دولتها حجاب را به مانند یک امر مذهبی-سیاسی نگریستهاند.
همواره دولتها حجاب را به مانند یک امر مذهبی-سیاسی نگریستهاند. برخی دولتمردان از حجاب به عنوان یک واجب شرعی نام میبرد، حتی اگر این موضوع درست باشد، پرسش این است که آیا برای به جا آوردن یک فریضه دینی باید افراد را حد زد یا بازداشت کرد؟ مگر کسانی که فریضه دینی نماز و روزه را به جا نمیآورند، زندانی شدهاند؟ بنابراین تناقضاتی که در مسئله حجاب وجود دارد نسل نوجوان و جوان را عصبی کردهاست. به ویژه وقتی میبینند آقازادهها و فرزندان بانیان حجاب اجباری در غرب بدون حجاب و با آزادی کامل زندگی میکنند این تبعیض را برنمیتابند.
دولتها از ابتدا سعی کردهاند مردم ایران را به هر نحوی جذب حجاب کنند، اما استفاده از قوه قهریه و روشهای خشونت آمیز باعث قهر مردم از دولتها شده است. عملکرد آنان نهتنها باعث جذب مردم نشده، بلکه موجب دفع حداکثری مردم از دین و نظام شده است.
وعده انتخاباتی رییس جمهور این بود که گشت ارشاد را برای مسولان راهاندازی کند، اما ظاهرا وعده کذبی بیش نبود. این روزها با اینکه دولت نتوانسته نیازهای معیشتی مردم را برآورده کند، با گسترش گشت ارشاد باعث رنجش مردم شده است. در این ماجرا تقابل ملت و دولت بسیار شدید است و باعث دوقطبی شدن جامعه شده است.
دولت و مجلس حتی اگر در پی دستیابی به پوشش همگانی بودند باید از راه آموزشهای فرهنگی وارد میشدند نه از راه گشت ارشاد و خشونت. بنابراین بهتر است به خواست مردم احترام بگذارند و کمهزینهترین راه، یعنی تغییر قانون حجاب اجباری را فراهم کنند. خوشبختانه در روزهای گذشته تعدادی از مراجع تقلید، روحانیون و اصولگرایان عدالتخواه خواستار توقف گشت ارشاد و تغییر قانون حجاب شدهاند. این نشان میدهد راههای مسالمت آمیز برای حل این موضوع وجود دارد به شرطی که با عقلانیت به مسئله ورود کنند.