یکی از قدیمیترین المان شهری همدان، مجسمه شیر سنگی است. این اثر حدود ۲۵۰۰ سال قدمت دارد و روز به روز بر ارزش آن افزوده میشود و نظر مخاطبان بیشتری را به خود جلب میکند. نگاه به استقبال و رابطه مردم با شیر سنگی نشان میدهد گذشتگان ما تنها با مقوله هنر بیگانه نبودند، بلکه هنرمندانهتر به مسائل شهری نگاه میکردند.
امروز بیشتر آثاری که به عنوان المان شهری در معابر، پارکها و میدانهای شهر نصب میشوند به دور از خلاقیت هنری و تفکر هستند. حال سوال این است که مسئولان شهری با این پیشینه فرهنگی این همه کج سلیقگی را از کجا و چه کسی به ارث بردهاند؟ ما در شهر همدان با دو نوع مجسمه و المان شهری روبهرو هستیم؛ المانهای موقت و مناسبتی که در جشنهای دولتی یا مناسبتهای مذهبی و ملی در سطح شهر نصب میشوند مانند المانهای نوروزی که طبیعتاً به بهانه موقتی بودن، بسیار نازل و گاهی سخیف ساخته میشوند و دوم مجسمهها و المانهای دائمی که آن هم از کجسلیقگی مسئولان در امان نبوده و بیشتر این آثار در مقایسه با آثاری که در شهرهای دیگر نصب میشوند ضعیف تر هستند.
علاوه بر کیفیت بیشتر آثار نصب شده از نوع موقتی و دائمی، موضوع مکانیابی برای نصب این المانها بسیار مهم است که مسئولان در انتخاب مکان نصب آثار نیز خردمندانه تصمیم گیری نمیکنند و گاهی اگر استثنائاً اثر یا آثار خوبی ساخته میشود در فضایی نصب میشود که دیده نشود یا اینکه در سایه اثر دیگری گم میشود. برای نمونه آرامگاه بوعلی را مثال میزنم که هم مجسمههای موقتی را در اطراف آن نصب میکنند و سال گذشته نیز چندین سردیس و مجسمه در پشت مجسمه بوعلی سینا نصب کردهاند و با اینکه تبلیغات محیطی، مجازی و تلویزیونی زیادی برای معرفی این سردیسها انجام شده اما در شناساندن این آثار به شهروندان همدانی هم موفق نبودهاند در حالی که اگر این آثار در یک پارک به صورت جداگانه نصب میشدند، ممکن بود به یکی از برندهای گردشگری شهر بدل شوند.
موضوع دیگر این است که گویی مدیران شهری به جز آرامگاه بوعلی و بلوار ارم جایی برای نصب المانهای مناسبتی ندارد و آرامگاه بوعلی را به مانند مینی بوس های پاکستانی به با آویزان کردن انواع زلم زیمبو از حالت طبیعی خارج میکنند در حالیکه این اثر فاخر معمارانه به هیچ عنصر اضافی نیاز ندارد.
به نظر میرسد اگر مدیران شهری بودجه مردم را در این راه هزینه نکنند، بهتر از این است که با بیهنری به مقوله هنر بپردازند.