ابوالقاسم سوزنچی از چالش آب در همدان میگوید
بحران آب شهروندان همدان را با چالش اساسی روبهرو کرده حدود دوماه است که آب خوش از گلوی آنان پایین نرفته است و مسئولان نیز اراده چندانی به حل این بحران ندارند. کارشناسان و فعالان اجتماعی در این حوزه بسیار نگران هستند. ابوالقاسم سوزنچی عضو خانه کشاورز و فعال این حوزه از دغدغههایش میگوید
ابوالقاسم سوزنچی میگوید: بر اساس آماری که فائو ارائه کرده است، ۷۳۰ میلیمتر بارش شامل کل کره زمین است. قاره آسیا ۷۰۰ میلیمتر بارش باران دارد، قاره اروپا ۱۱۰۰ میلیمتر بارش باران دارد اما کشور من ایران و همدان که جزئی از این کشور است، ۲۵۲ میلیمتر بارش باران دارد، البته اگر باران بیاید،عملا یک سوم بارش قسمت ما میشود. نکته عجیبتر این است که تبخیر آب در کشور ایران سه برابر استاندارد جهانی است، به این معنا که عملا ما یک نهم از سهمیه جهانی آب را داریم. این مسئله به حال مربوط نیست و از زمانهای بسیار دور اینگونه بوده است. همدان، شهر من را مردم به نام شهر قنوات میشناختند. شنیدهام که در استان من بالغ بر ۳۳۰۰ رشته قنات بوده است. اطلاع دارم که در شهر همدان ۷۹ قنات زنده داشتهایم. این آبها به کجا رفته است؟ این آبها تخریب شده است. از گذشته نیز مردم میدانستند و برای کسب آب تلاشهای اضافی را انجام دادهاند. اما ما با آب چهکار کردیم؟
این فعال حوزه کشاورزی در ادامه میگوید: مقالهای میخواندم که در آن مقاله نوشته شدهبود، ما آب کم داریم، اما بیشتر از نیاز به آب نیاز به تدبیر آب داریم. آمار به ما میگوید هر یک کیلو گوشت معادل ۱۵۰۰۰ لیتر آب مصرف میکند. برای تهیه یک کیلو پنیر، باید ۵۰۰۰ لیتر آب مصرف شود. چه اشکالی دارد که ما تولید گوشت را کنار بگذاریم و فقط وارد کنیم؟
او ادامه میدهد: در جریان هستم که دو سال پیش دوستان ، میخواستند از قزاقستان گوشت وارد کنند. من به مناسبت کار و شغلی که دارم، همراه بعضی از کشاورزها و دامدارها مطالعاتی نیز انجام دادیم. دوستان گفتند که گوشت گوسفند جوان را ما به فرودگاه میآوریم و در آنجا به شما تحویل میدهیم، با قیمت ۳۱۵۰۰ تومان. وقتی من میتوانم گوشت را با این شرایط وارد کشور کنم، چرا آب را هدر بدهم؟
سوزنچی با نقد از روش دامداری میگوید: به تازگی در مصاحبهای بیان کردم که اردیبهشتماه امسال، کسی که نامش را نمیدانم و فقط صدای او را از رادیو شنیدم بیان کرد «ما امسال میزبان ۴۷۰ هزار دام عشایر هستیم و آنان مهمان ما هستند.» امروزه تولید گوسفندی که به وزن ۳۰ کیلو برسد، در دامداریهای صنعتی در مدت ۶ یا ۷ ماه، امکان پذیر است اما توسط عشایر، ۱۴ ماه زمان میبرد. عشایر در مسیر حرکت خود، تخریب طبیعت را به دنبال دارند و متاسفانه ما نیز در تخریب طبیعت کارهای گستردهای انجام دادهایم.
آیا رسوبات آب سد را میتوان جمع کرد؟
او در پاسخ به این پرسش که آیا رسوبات آب سد را میتوان جمع کرد؟ میگوید: من از نظر تجربی پاسخی دارم. در مسیر، دو دره در بالادست سد اکباتان است. یک دره به کوههای بالای روستای ابرو و دیگری هم به قسمت بالا یلفان منتهی میشود. در این مسیر من آببندی ندیدهام که جلوی ورود رسوبات را بگیرد. در همین روز های اخیر که بازدید کنندگان سد افزایش یافته است و آب سد هم پایین تر از تاج قبلی آمده است، وقتی به آن نگاه میکنیم، میبینیم سد تا قسمت ۱ متر یا ۵/۱متر به تاج قبلی رسیده است و پر از رسوبات شده است. عدهای میگویند که این رسوبات را تخلیه کنید چون خاک این رسوبات برای کشاورزی به کار میآید. من وقتی راجع به این موضوع تحقیق کردم، متوجه شدم مناسب ترین خاک برای کارخانههایی که تولید خاک گلخانهها، باغچهها و گلدانها همین خاک است، منتها باید قسمت رسوب جلوی سد را به اندازه ۲۵ درصد یا نهایتا ۳۰ درصد بیشتر اضافه نکنیم. مسیر تمام رودخانه ها از ۳ نوع رهآورد است. جریان رودخانه ماسه به همراه خود دارد. در قسمت ورودی، یک قسمت سنگهای گسترده وجود دارد که در جلوی سد توقف میکنند. قسمت دوم مربوط به ماسهها است و در کنارههای سد آب گلآلود رسوب میکند. زمانی که آب میایستد ذرات معلق در آنجا رسوب میشود. این قسمت برای کشاورزی بسیار مناسب است اما در قسمت ماسه، آن ماسهها شسته شدهاند، یعنی آنها ماسه شسته شده سیاهاند. متاسفانه سد اجازه برداشت آنهارا به ما نمیدهد. شاید استدلالاتی دارند که من نمیدانم. اما گاهی که اجازه دادهاند، افراد ذینفع با ۵۰ یا ۱۰۰ تا کامیون ماسه از آنجا خارج کردهاند، برای کارهای سیمانی ساختمانی و غیره.
این عضو خانه کشاورز در ادامه میگوید: بالاتر از قرهسنگ و ریگهای درشت نیز به راحتی میتوان استفاده کرد. اگر گردانندههای سد، عامل بر نگه داری سد هستند آیا به فکر آنها نرسیده که جلوی تخریب طبیعت را از این نظر بگیرند؟ آیا این کار را کردهاند؟
بدتر از آن فجایع آبی بر سر خاک آمده است.
سوزنچی میگوید: یک نکته مهمتر که باعث اصلی پر شدن سد است، مسئله شخم در زمینهای شیبدار است. بر اساس قراردادهای فائو که اعلام شده و ما نیز عضو آن هستیم و آنها را تایید کردهایم، شخم در اراضی ۳۰ درجه به بالا ممنوع است. در چند سال گذشته در زمینهای منابع طبیعی چه مقدار شخم زده شده. حتی شخم زدنشان هم اگر افق بر کوه میزدند، جای گلایه نبود. اگر گاهی به آمارهای ما در تخریب خاک نگاهی بیاندازید متوجه میشوید، استاندارد مقدار تخریب خاک در دنیا ۷ تن در هکتار است، ایران در ۳ یا ۴ سال گذشته نشان میداد که ما ۱۴ تن در هکتار تخریب خاک داریم و به تازگی به ۱۵ تن و نیم رسیده است و من عرض تاسف دارم که خیلی از اندیشمندان به فکر این استان نیستند. من با جرات اعلام میکنم که این فجایعی که برسر آب آمده است که علت آن ترک فعل مسئولان ما بوده است، بدتر از آن فجایع بر سر خاک آمده است. ما میتوانیم دعا کنیم و نماز باران بخوانیم که خداوند بر ما رحم کند، اما یک سانتی متر مکعب تخریب خاک برای بازسازی آن باید ۱۵۰ سال در انتظار بشینیم. آیا عمر ما کفاف میدهد؟